هدف این پژوهش شناسایی تحولات رخداده در نظرگاههای تفسیرپژوهان پیرامون مفهوم تفسیر اجتماعی قرآن است و بهدنبال پاسخ این پرسش است که آیا تلقی تحلیلگران، روشها و گرایشهای تفسیری درباره این گرایش نوپدید، بسان خودِ این پدیده، در طول سده اخیر دستخوش فراز و فرود و در نهایت کمال گردیده است؟ مهمترین دستاورد این پژوهش نیز چنین است: چیستی تفسیر اجتماعی در نگاه تفسیرپژوهان نخست، مفهومی بسیط و تنها در قواره یکی از تأثیرات تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع مسلمان بر اندیشه و سپس آثار تفسیری مفسران معاصر است و کارایی آن تنها به تلاش برای برقراری سازگاری میان آیات قرآن و نیازهای نوین جوامع مسلمان خلاصه میشود (تفسیر تطبیقی). این تلقی در گام پسین خود، علاوه بر مفهوم بسیط نخستین و کارایی محدود آن، عبارت از گرایشی میشود که با تمامی مسائل مرتبط با حیات فردی و اجتماعی مسلمانان ارتباط مییابد و غایت خود را اثبات صلاحیت و کفایت قرآن برای هدایتگری نوع انسان قرار میدهد (تفسیر هدایتی). در فرجام و در گام سوم، تفسیر اجتماعی به معنای دانشی میانرشتهای و مرتبط با گزارههای علم جامعهشناسی نیز مطرح میشود.