دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Tabresiطبرسی؛ اسوه و الگوی مفسّران41322279FAحسنحکیم باشیJournal Article20170221هدف این نوشتار، معرّفى طبرسى (468 - 548 هق.( و آثار قرآنى اوست. نویسنده پس از گزارش فشرده از بیوگرافى طبرسى و وجه نامگذارى وى به طبرسى و اختلاف آوانگارى آن، نخست از تألیفات وى سخن گفته سه تفسیر مجمعالبیان، الکافى الشافى و جوامع الجامع را نام مىبرد سپس استادان و شاگردان طبرسى را معرفى کرده از تألیفات وى گزارش مىکند و در این راستا از دو تألیف وى یکى در فقه »المؤتلف من المختلف بین أئمة السلف« و دیگر در سیره اهل بیت)ع( »إعلام الورى بأعلام الهدى« نام مىبرد. آن گاه به معرفى تفسیر مجمع البیان پرداخته شیوه نگارش و ترتیب مطالب در آن را بیان مىکند، در پایان روش تفسیرى طبرسى را در مجمع البیان توضیح داده عناوین زیر را مطرح مىکند: 1- نظم بدیع 2- متن محورى 3- ادب پژوهش 4- همهنگرى 5- جامعیت در علوم 6- ماندگارى با جارى اعصار 7- معیار بودن تفسیر و تفسیر معیار بودن 8- متن درسى بودندفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Interpretations Method of Majma’ al-Bayanروش تفسیری مجمع البیان163722280FAسید حسینهاشمیJournal Article20170221This article intends to explain Tabrisi’s method in the interpretation of verses. According to this research, among the features noted in the <em>tafsir</em> of “Majma’ al-Bayan” are comprehensiveness, topical organization, modesty in utilization of traditions, fair-mindedness in narration, criticism of opinions and views, as well as attention to occasion of revelation. The other part of the article talks about the interpretation foundations of Tabrisi which the writer of the article points out by titles such as: Understandability of the Qur’an, the interiors of the Qur‘an, undistortability of the Qur’an, and its extratextuality. تفسیر مجمعالبیان که در دوره گذار از روش تفسیر نقلى به تحلیلى، سامان یافته، نقطه پیوند اسلوب قدیم و جدید و در شمار اندک تفسیرهایى است که داراى اسلوب، سیاق عالمانه و مکانت علمى همه زمانى مىباشد. پژوهنده، در آغاز، تفسیر نامبرده را بلند آوازهترین تفسیر از میان تفسیرهاى سهگانه شیخ طبرسى مىشمارد که اگر چه از تفسیرهاى معاصر و پیش از خود چون »الکشاف« و به ویژه »التبیان« شیخ طوسى الهام گرفته اما بر جملگى آنان تفوق و برترى یافته است. تفسیر مجمع البیان در زمره تفسیرهاى جامع جاى مىگیرد، چه مفسّر بردانشهاى گوناگون رایج در عصر و زمان خویش احاطه داشته و از ابزارهاى تفسیرى متعدد، سود جسته است، همچنین داراى نظم و ترتیب بایسته و در خور ارج مىباشد که از نوآورىهاى طبرسى است. فهمپذیرى قرآن، گستره معناى قرآن، بطون قرآن، تحریف ناپذیرى قرآن، فرا موردى بودن متن از مبانى و عقل و نقل از منابع این تفسیر است. در بخش نقل، از متون روایى شیعى و سنى هر دو غفلت نورزیده است، چنان که از ابزارهاى فهم زبان، همچون اعراب، نحو، لغت، بلاغت و بیان، قراءت، اسباب نزول، آراى اصحاب و تابعین، نه تنها فروگذار نکرده بلکه به دلیل تسلط علمى وى بر این دانشها تفسیر مجمع البیان را به مثابه مرجع و منبعى براى قرآنپژوهان در این قلمرو در آورده است. نگرش طبرسى به اسباب نزول، فقهالقرآن و اشاره گذرا به فرودهاى تفسیر مجمعالبیان، فرازهاى پایانى مقاله است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723The Logic of Tafsir as Viewed by Tabrisiمنطق تفسیر در نگاه طبرسی386122281FAمحمدبهرامی0000-0002-1748-4051Journal Article20170221In this writing, the writer has taken a comparative look at the <em>tafsir</em> “Majma’ al-Bayan” of Tabrisi and various hermeneutics schools and indicated their similarities and differences. Similarly, he first compares Tabrisi’s definition of <em>tafsir</em> from his viewpoints with the viewpoint of hermeneutics about <em>tafsir</em> of the text and then reviews subjects like axial text, author-centeredness, multimeaningness, the final and definite meaning, normative and artistic tafsirinthese two sources and finally studies the role of context, culture of the time and the occasion of revelation<em>, </em>the Arab lingual culture and their beliefs and preconception in <em>tafsir</em> from the viewpoint of Tabrisi and compares them with dada from hermeneutics. نگاهى تطبیقى به تفسیر طبرسى و هرمنوتیک با نحلههاى متفاوت آن و ذکر همانندىها و ناهمانندىهاى تفسیر طبرسى و هرمنوتیک است. مرحوم طبرسى دو تعریف از تفسیر عرضه مىدارد. یک تعریف، ایشان را مؤلفگرا نشان مىدهد که براى خواستههاى مخاطب ارزشى قائل نیست، براین اساس ایشان با هرمنوتیک شلایر ماخر، دیلتاى و هرش همراه است. از جهت موضوع نیز میان تفسیر مورد نظر طبرسى با هرمنوتیک ناسازگارى وجود دارد. موضوع تفسیر، آیات مشکل قرآن و موضوع هرمنوتیک تمام اجزاء تشکیل دهنده یک متن است. شواهدى در مجمعالبیان و جوامع الجامع، نشان از تمایل طبرسى به مؤلف محورى دارد. تعریف دیگر طبرسى از تفسیر با نظریه متن محورى نزدیکى دارد. انحصارگرایى در تفسیر آیات قرآن در نظرگاه طبرسى به دلایلى چند نادرست است و از این جهت سخنان طبرسى در نوشتههاى مارتین لوتر نیز در خور ردیابى است. مجمعالبیان تعدد معانى را در مورد برخى آیات مىپذیرد و در تعدادى از آیات باور ندارد. او معناى قطعى و نهایى را در شمارى از آیات باور دارد و در تعدادى آیات به معناى قطعى و نهایى معتقد نیست. نشانههایى از هرمنوتیک دستورى و فنى در این تفسیر دیده مىشود. اهمیت سیاق، آشنایى با فرهنگ زمانه، از نشانههاى کاربرد تفسیر فنى در مجمعالبیان است. اسباب نزول، فرهنگ زبانى اعراب، باورهاى عرب جاهلى از جلوههاى مهم شناخت فرهنگ زمانه است. طبرسى نقش پیش فرضها در تفسیر بهینه آیات را باور دارد و از دو گونه پیش فرض کلى و جزئى بهره مىگیرد. پیشفرضهاى کلى، اصول کلى حاکم بر تفسیر را ترسیم و تبیین مىکند و تأثیر چندانى در فهم تکتک آیات ندارد و پیشفرضهاى جزئى در تکتک آیات تأثیرگذار است. پیشفرضهاى جزئى ممکن است کلامى، ادبى، علمى و... باشد.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Allama Tabrisi’s Especial Viewpointsنظرگاه هاى ویژه علامه طبرسى628722282FAمحمد حسنربانیJournal Article20170221The author in this article, first introduces Tabrisi and his <em>tafsir</em>s and makes a comparison between “Majma’ al-Bayan” and his contemporary tafsirs such as “Al-Tibyan” of Shaykh Tusi and “Rawz al-Janan” of Abu al-Futuh Razi and proceeds to points out Shaykh Tusi’s special viewpoints on science of <em>usul</em>, <em>fiqh</em>, <em>lugha</em>, and <em>kalam. </em>Also analyzes in each field several cases, using discussions in “Majma’ al-Bayan”. These specific viewpoints are on the following axes:
Use of wording in most aspects of a single meaning, authority and non-authority of concepts, necessity of having one single husband for a woman in order to milk two children to make them legally <em>mahram</em> (like siblings), the right to execute blood revenge by the claimant of blood, synonymity in words, division of sins into great and small, infallibility of the Prophet and the abrogation of recitation بررسى نظرگاههاى ویژه علامه طبرسى در اصول، فقه، کلام و لغت است. نگارنده پس از ترسیم فضاى تفسیرنویسى در عهد علامه طبرسى به سراغ آراى انفرادى وى در حوزه اصول، فقه، کلام و لغت رفته است. در ساحت اصول، متفردات طبرسى از دیدگاه نگارنده سه چیز است، جواز استعمال لفظ در بیشتر از یک معنى، حجّت نبودن مفاهیم و حجت نبودن خبر واحد. در قلمرو فقه نیز شیخ طبرسى، در سرایت حرمت از راه رضاع وحدت محل را شرط ندانسته است، چنان که در قصاص، حق اجراى آن را به حاکم شرع داده و گفته است اولیاى دم حق قصاص و تولیت بر آن را ندارند، نگارنده بر آن است که طبرسى، مترادف در لغت را باور ندارد و گویى ترادف را با وجوه معنایى یک واژه حل مىکند. در متفردات کلامى طبرسى، نویسنده دو مورد را یاد مىکند، نخست مفهوم معناى کبیره است که طبرسى همه گناهان را کبیره دانسته و صغیره بودن را مفهوم نسبى مىشمارد و دو دیگر، عصمت پیامبران است که طبرسى هر چند امکان سهو را براى پیامبران نفى مىکند امّا به »اسهاء« - خداوند ایشان را به سهو و خطا بیفکند - باور دارد.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723An Exploration into Theological Discussions of “Majma’ al-Bayan”کاوشى در مباحث کلامى مجمع البیان8810322283FAسید موسیصدرJournal Article20170221In this article, the writer attempts to touch upon the quality and quantity of Tabrisi’s theological arguments in “Majma’ al-Bayan”. It is indicated in this research that the number of theological arguments amounts to about 335 cases and covers a vast range of various theological issues. In view of the way the arguments were brought up, the writer of the article believes that Tabrisi’s theological arguments have six features: 1. Comprehensiveness, 2. Consistency in repetition of the topics, 3. Directionality of the criticisms, 4. Not using narrations and the reason for not using them, 5. Efficacy in interpretation of the verses, 6. Inventiveness in reasoning. In the end, three theories, i.e., superiority of man over angels, cancellation, and the concept of faith, are reviewed. بررسى مباحث کلامى در تفسیر »مجمع البیان« اثر طبرسى است. نویسنده نخست به چگونگى طرح مباحث کلامى در مجمع البیان پرداخته و از چند نکته سخن گفته است: 1- مباحث کلامى به سه شکل مطرح است؛ الف - تعریف مفهوم، ب - اثبات یا نفى، ج - دفاع از یک عقیده و رفع شبهه. 2- دو بخش نخست حجم بیشترى از قسم سوم دارد با این تفاوت که بخش اول تکرار نشده است امّا بخش دوم از زوایاى گوناگون تکرار شده است. 3- نوک پیکان انتقاد طبرسى به سمت جبرگرایان و در مرحله بعد معتزله است 4- از روایات اهل بیت )ع( در مباحث کلامى کمتر استفاده شده است و راز آن این است که طبرسى در مقام نفى یا اثبات بوده است تا تحلیل و ارائه یک نظریه کامل. 5- رویکرد کلامى طبرسى نقش زیادى در تفسیر آیات داشته است. 6- نوآورى طبرسى بیشتر در ساحت نقد و اثبات است تا پردازش تحلیلى یک نظریه و 7- برخى دیدگاههاى طبرسى نادر و گاه قابل نقد است؛ مثل فضیلت فرشتگان، حبط عمل، ایمان. در ادامه، نویسنده فهرستى از موضوعات کلامى مطرح شده را ذیل چند محور آورده است: توحید، نبوت، معاد، انسان، امامت، ایمان و کفر، عقل و معرفت و... .دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723“Majma’ al-Bayan’s” Literal-Exegetical Approachرویکرد ادبى - تفسیرى مجمع البیان10412522284FAمرتضیایروانیJournal Article20170221The writer in this article has evaluated Tabrisi’s method against literature and syntax. According to this research, following features are seen in the syntactic discussion of “Majma’ al-Bayan”: 1. Abundance of syntactic arguments, 2. Deduction of theories and viewpoints, 3. Analysis of statements according to the Qur’an’s special culture, 4. Modest Impressionability from ideological presuppositions, 5. Reasoning by prose and poetical evidence. Giving various examples, the writer studies and proves the above features. In the end, he deals with the independence of Tabrisi’s literary personality in confrontation with the viewpoints of literary figures and grammarians, and states some of Tabrisi’s evaluative criteria. بازکاوى روش طبرسى در برخورد با دانش نحو و چگونگى کار بست آن در تفسیر »مجمع البیان« است. شیخ طبرسى به عنوان یک مفسّر، مانند هر پژوهندهاى که در تعامل با دانش مورد پژوهش خود از روش و متد ویژهاى پیروى مىکند، روش خاصى در زمینه نحو، در تفسیر مجمع البیان در پیش گرفته است. نویسنده، نخست، شیوه ترتیب مطالب تفسیر مجمع البیان و جایگاه اعراب، نحو و لغت در این تفسیر را مشخص مىکند و از فراوانى بحثهاى نحوى در مجمع البیان و تحلیل شیوه جملههاى قرآنى و تأثیر نحو و اعراب واژگان و جملهها در فرآیند تفسیر و استفاده از حدیث براى شاهد مثال بر خلاف سایر نحویان یاد مىکند. نویسنده، در شخصیّتشناسى طبرسى از تعدد نقل اقوال در تفسیر مجمع البیان و انصاف و اعتدال شیخ در نقد اقوال مخالفان مذهبى و کلامى خویش و نیز رویکرد مذهبى وى در اعراب و تفسیر پارهاى از آیات، سخن گفته است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Tabrisi and Interpretation of the Qur’an Based on the culture of the Revelation Timeطبرسى و تفسیر قرآن بر پایه فرهنگ زمان نزول12613522285FAسید حیدرعلوی نژادJournal Article20170221In this writing, it is tried to show Tabrisi’s approach to the Arab culture in the time of revelation in the interpretation of the Qur’anic verses. In this line, after dividing culture into elements such as: language, beliefs, traditions, etc., some examples of Tabrisi’s attention to these elements in his <em>tafsir</em> and the explanation of the Qur’an are presented.گزارشى از آراء طبرسى و توجه وى به فرهنگ زمان نزول است. نویسنده، نخست منظور از افق تاریخى - فرهنگى را توجه به زبان و ادب عربى در زمان نزول، تحول معنایى واژهها، توجه به شأن نزول و تاریخ بیان مطالب و توجه به ناظر بودن قرآن به فرهنگ زمان نزول برشمرده است. وى بر این باور است که مرحوم طبرسى قرآن را بر پایه فرهنگ زمان نزول مىفهمد، او شناخت زبان و ادب عرب جاهلى را ضرورى مىداند و با انتخاب دستور زبان توصیفى به جاى دستور زبان تجویزى در پىکشف ساختمان دستورى جملههاى قرآنى براساس کاربرد و اهل زبان در قرن اول هجرى است. افزون بر زبان و ادب عرب جاهلى، نویسنده مجمع البیان از باورها، سنتها و خرافات عصر عرب جاهلى در تفسیر آیات سود مىبرد چه اینکه آیات قرآن گاه به سنن و آداب و رسوم و باروهاى عرب جاهلى اشاره مىکند و فهم این گونه آیات تنها با شناخت فرهنگ عصر نزول امکانپذیر مىگردد. نویسنده، به مواردى اشاره کرده که طبرسى با استفاده از فرهنگ عصر نزول به تفسیر آن دست یازیده است. از جمله: رحمان، خالق بودن »اللَّه«، نسیئ، قریش، حجّ و ربا.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Faith and Islam from the Viewpoint of Tabrisiایمان و اسلام از منظر طبرسى13614522286FAمحمدفرجادJournal Article20170221The writer intends, in this article, to review the concepts of faith, Islam, and religion as viewed by Tabrisi, and to show his similarities to or differences with other theologians. The author tries to respond to the apparent duality and inconsistency of Tabrisi’s words in synonymity of faith and Islam, which are sometimes regarded as non-synonymous by him, and also to review the word “religion” as related to faith and Islam.بررسى معنىشناسى و اصطلاحشناسى مرحوم طبرسى از اصطلاح دین، ایمان و اسلام است. عدهاى میان معناى لغوى ایمان و معناى اصطلاحى آن ارتباط مىبینند و ایمان را تصدیق قلبى، تصدیق لسانى و قلبى و... معرفى مىکنند. گروهى دیگر ایمان اصطلاحى را معرفت و لغت ایمان را تصدیق مىخوانند. مرحوم طبرسى از سویى همانندى معناى لغوى و اصطلاحى ایمان را باور دارد و از سویى دیگر ایمان را معرفت مىخواند و نقل ایمان از معناى لغوى به معرفت را ادعا مىکند و تصدیق را لازمه معرفت مىشناسد. از منظر مجمعالبیان ایمان تنها تصدیق قلبى است و عمل به جوارح از حقیقت ایمان بیرون است، چنان که ایمان اقرار زبانى نیز خوانده نمىشود. اسلام اصطلاحى و لغوى با یکدیگر در ارتباطند و تسلیم، عمل و اقرار از اجزاء اساسى اسلام هستند و در نظرگاه طبرسى ایمان همان اسلام است و آیاتى بر ترادف ایمان و اسلام دلالت دارد هر چند نشانههایى که در تعریف ایمان و اسلام مىآورد ترادف آن دو را نتیجه نمىدهد مگر آنکه مراد مرحوم طبرسى و دیگران، ترادف مصداقى در عرف متشرعه باشد نه ترادف اصطلاحى. دین در مجمع البیان معانى گوناگونى یافته است و به باور طبرسى دین اسلام تنها دین الهى است. بنابراین در نظرگاه وى، ایمان، اسلام و دین مترادفند؛ اما ترادف مصداقى نه مفهومى.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Illusory Narrations in Majma’ al-Bayanنقدى سندشناسانه بر احادیث مجمع البیان14617122287FAنعمت اللَّهصالحی نجف آبادیJournal Article20170221Having deliberated on and delved into <em>tafsir</em>s of Tabari, Shaykh Tusi’s “Tibyan” as well as “Majma’ al-Bayan”, the writer concludes that due to the flaws made by the copyists of “Tafsir Tibyan” some mistakes have entered into “Majma’ al-Bayan”. For instance, Shaykh Tusi has quoted in some cases words or viewpoints from Abu Ja’far who had meant to be Abu Ja’far Tabrisi, the well-known interpreter. But some copyists of “Tafsir Tibyan”, supposing him as Abu Ja’far Baqir (A.S.), the fifth Imam of the Shi’ites, have added “’Alayhissalam” to his name. Therefore Tabrisi has presumed the narrations as belonging to Imam Baqir (A.S.) and attributed them to him. Thus, illusory narrations have come up and found their way into later interpretations such as “Nur al-Thaqalayn” and “Al-Mizan”. In this article, fifteen items of such flaws are exposed in details. سخن از درآمیختگى سخن غیر معصوم با معصوم در تفسیر مجمع البیان است. نگارنده دو حقیقت تلخ درباره تفسیر ثمین مجمع البیان را که عبارتند: از بىدقتى نسخه نگاران منابع روایى و حدیثى تفسیر مجمع البیان در نقل شخصیتهاى واقع در سند روایات و نقل اقوال که سبب بىراهه روى علامه طبرسى )ره( در نقل سخن غیر معصوم به عنوان روایت شده است و نیز عدم مطابقت نسخههاى موجود از تفسیر مجمع البیان با آنچه مؤلف نگاشته است به عنوان درآمد بحث، در آغاز آورده است و آن گاه نمونههاى هفدهگانه را که در آن نقل قول از ابوجعفر محمد بن جریر طبرى مفسّر معروف اهل سنّت )متوفاى 310 ه( به عنوان حدیث از ابوجعفر باقر )ع( در تفسیر مجمعالبیان آورده شده است مىآورد و در خلال نقل نمونهها، شواهدى دال بر اینکه چسان این موارد نه روایت بلکه سخن و نقل قول ابوجعفر طبرى است ذکر مىکند. نگارنده موارد هفدهگانه را تمام مشکل موجود در مجمع البیان نمىبیند و بر این باور است که موارد خلط و اشتباه شاید بیش از این باشد از این سبب راهکار عملى براى شناخت روایت معصوم از درایت مفسّر ابوجعفر طبرى ارائه مىدهد و آن اینکه هرگاه در مجمع البیان روایتى از ابوجعفر نقل شده باشد، همان مورد را در تفسیر تبیان شیخ طوسى که منبع نقل قول مجمعالبیان است نگاه کنیم اگر در تبیان نیز از ابوجعفر نقل شده بود باید به تفسیر طبرى مراجعه شود در همان موضوع، اگر ملاحظه شد که نظر طبرى در آن موضوع همان است که به نام ابوجعفر در تفسیر مجمعالبیان و تبیان آمده است، معلوم مىشود، روایت نیست.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723A Comparative Glance at “Jawami’al-Jami’” and “Al-Kashshaf”«جوامع الجامع» و «کشّاف» در نگاه تطبیقی17218922288FAمحمد حسنگازاریJournal Article20170221The two significant <em>tafsir</em>s, “Jawami’al-Jami’” of Shaykh Tabrisi and “Al-Kashshaf” of Zamakhshari are compared in this article. Tabrisi has written his “Jawami’” after having accessed to “Kashshaf”. In this comparison, the literary, lexical, rhetorical, theological, and legal views of these two eminent interpreters have been compared with each other.این نوشتار در صدد مقایسهاى گذرا میان تفسیر «الکشاف» اثر ز مخشرى و «جوامع الجامع» اثر طبرسى است. تفسیر جوامع الجامع طبرسى که به تأسى از تفسیر کشاف ز مخشرى به تحریر درآمده است در عین عنایت به کشاف مطالب مهمى بر آن افزوده و موضوعاتى از آن را نیز پالوده و در نتیجه جوامع الجامع نه خلاصهاى از کشاف بلکه تفسیر مستقل و داراى دیدگاههاى مخصوص به خود مىباشد.
نویسنده، پس از شرح حال اجمالى و تألیفات علامه طبرسى و زمخشرى و علّت نگارش تفسیر جوامع الجامع، به مصححان جوامع الجامع و ترجمههاى موجود آن اشاره کرده است. سپس به سنجش تطبیقى دو تفسیر در عرصههاى فقهى، کلامى، علوم قرآنى، مباحث لغوى و ادبى، اسباب نزول، به همراه ذکر نمونههاى پرداخته است در ادامه نیز نقد استحسانهاى تفسیرى زمخشرى، نقد طبرسى بر بعضى از اظهارات زمخشرى و دلایل گرایش طبرسى به کشاف آمده است. در بحثهاى فقهى نظر زمخشرى که پیرو فقه حنفى است و دیدگاه طبرسى که شیعى مذهب است با هم تفاوت دارند، چنان که بحثهاى کلامى نیز گرایش اعتزالى زمخشرى و گرایش شیعى طبرسى آن دو را به گزینش دو نظریه مخالف سوق داده است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Contemplation on Dhahabi’s Criticism of “Majma’ al-Bayan”تأملی در نقد «ذهبی» از مجمع البیان19020522289FAمحمد حسنمددیJournal Article20170221Muhammad Husayn Dhahabi, the Egyptian Qur’an researcher, has brought up some doubts about the Shi’ite interpretations in his “Al-Tafsir wal-Mufassirun”, followed by some criticism on Tabrisi. In the present article, Dhahabi and his work as well as his religious inclination and his criticism of Shi’ism are introduced and some instances of his criticism on Tabrisi are reviewed. نگاهى گذرا به نقدهاى محمّد حسین ذهبى مؤلّف «التفسیر و المفسّرون» بر مجمع البیان طبرسى است. نگارنده پس از شرح حال اجمالى از طبرسى و تفسیر مجمع البیان به نقدهاى محمد حسین ذهبى از این تفسیر مىپردازد و در آغاز بر این نکته تأکید مىورزد که ذهبى بیش از آنکه به نقد تفسیر مجمع البیان بپردازد به مذهب مفسّر توجه نشان داده است، چنان تلقى از نقد ذهبى، نگارنده مقاله را به بررسى دیدگاه و مبانى فکرى ذهبى واداشته است. او ذهبى را سنتگراى سلفى معرفى مىکند که به تفسیر از زاویه دید ابن تیمیه مىنگرد و در بررسى فرق و مذاهب، از دیدگاه بغدادى، ابوالمظفر اسفراینى و موسى جاراللَّه الهام مىگیرد. به نظر نویسنده، ذهبى در بررسى مذهب شیعه تمامى فرقههاى شیعه را در هم آمیخته و کاستىهاى برخى از فرق شیعى را به همه نسبت داده است. چنان که در ارزیابى تفاسیر شیعى منابع استدلال برخى تفاسیر شیعى را اوهام و خرافات معرفى مىکند. در بررسى تفسیر مجمعالبیان از یک سو ذهبى تحت تأثیر دانش و توان تفسیرى شیخ قرار مىگیرد که ناگزیر از اعتراف مىشود و از سوى دیگر نگاه منفى او به مذهب شیعى وى را بر آن واداشته است که زبان سرزنش در پیش گیرد بىآنکه برهان و استدلالى او را یارى دهد. عمدهترین اشکالات ذهبى بر مجمعالبیان به مسایل کلامى، فقهى، اصولى، اعتقادى، تفسیر عرفانى و روایات برمىگردد. و مهمترین اشکال ذهبى، گزینشى برخورد کردن با اندیشهها و افکار و عقاید و ادیان و نیز در آمیختن احکام یا مسائل و موضوعات با مصادیق است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723An Introduction to Structural Interpretation of the Qur’anدرآمدى بر تفسیر ساختارى قرآن20827122290FAمحمدخامه گرJournal Article20170221In this article, the topic “ The Integrity of Purpose in the Chapters of the Qur’an” is touched upon. The writer has first presented a definition of the topic and then dealt with the outcome of the theory of “Integrity of Purpose” in various aspects of understanding and defense of the Qur’an and points out eight outcomes in this relation as follows: 1.Confrontation with the doubts developed by orientalists, 2. Quick and easy familiarization with the concepts of the Qur’an, 3. Dissolution of the exegetical discrepancies, 4. Familiarization with the way religious knowledge is brought up in the Qur’an, 5. Listing of the chapters, 6. Recognition of the fabricated revelation occasions, 7. Definition of the meaning of “Bismi’llah” in each Qur’anic chapter, 8. The consistent translation of the Qur’an. Then, the reasons of the proponents and opponents of the theory “Integrity of Purpose” are dealt with, and the reasons of the opponents are criticized. The next part of the article is dedicated to stating the ways of discovering the purposes of the chapters. In this regard, the writer mentions eight methods: 1. Context of the chapters. 2. Names of the chapters, 3. The opening and the ending verses, 4. Revelation occasions of the verses and the chapters, 5. Meccan and Medinan chapters, 6. The Beautiful Names of Allah, 7. Huroof-e-Muqatta’I (separated letters used at the opening of certain chapters), 8. The Qur’anic stories. After that, various styles of demonstrating the structures of chapters are discussed, and six styles are brought up as follows: 1. Content diagram style, 2. Content report style, 3. Tree diagram style, 4. Argumentative style, 5. Brief report style, 6. Detailed style. In the end, upon explaining and interpreting each of the above styles, the writer presents a practical example of the interpretation of the chapter “al-Qalam” on the bases of “detailed style”.بررسى و نقد نظرات موافقان و مخالفان درباره وحدت غرض سورهها است. نویسنده، پس از تبیین مفهوم وحدت غرض سورهها به پیامدها و کارکردهاى کشف اهداف سورهها از جمله: مقابله با شبهه افکنىهاى خاورشناسان، آشنایى سریع و آسان با مفاهیم قرآن، معیارى براى حل اختلاف تفسیرى، آشنایى با روش طرح معارف دینى در قرآن، فهرستبندى سورهها، معیارى براى شناخت اسباب نزولهاى جعلى، تعیین معناى »بسم اللَّه« در هر سوره و ترجمه »پیوسته« قرآن پرداخته و اصل نظریه وحدت غرض سورهها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه به توقیفى بودن ترتیب آیات پرداخته و دلایل موافقان: آیات قرآن، احادیث اهل بیت )ع( و مقتضاى بلاغت و سخن، دلایل مخالفان: نزول تدریجى قرآن در مناسبتهاى گوناگون، غرض محورى از ویژگىهاى کتابهاى بشرى و نه قرآن و تلاش تکلّفآمیز در جهت ایجاد ارتباط میان آیات یک سوره را، به همراه ذکر نمونههایى مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. سپس به تفصیل به روشها و راهبردهاى کشف غرض سوره از جمله: سیاق سوره، نام سوره، آیات آغازین و پایانى سورهها، شأن نزول آیات و سورهها، مکى یا مدنى بودن سورهها، اسماء الحسنى، حروف مقطعه و قصص قرآنى پرداخته و در پایان، گزارشى از سبکهاى نمایشى ساختار سورهها - سبک نمودار محتوایى، سبک گزارش محتوایى، سبک نمودار درختى، سبک استدلالى، سبک گزارش اجمالى و سبک تفصیلى - و غرض سوره قلم به عنوان نمونه به همراه نمودار درختى آن آمده است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723A comparative Approach to the Science of Interpretation and Schleirmacher’s Hermeneuticsنگرشى تطبیقى به دانش تفسیر و هرمنوتیک شلایر ماخر27229922291FAمحمدبهرامی0000-0002-1748-4051Journal Article20170221This article deals with and makes a comparison of hermeneutic views of Schleirmacher and the science of interpretation among the Muslims. Areas such as: Definition, the objectives of hermeneutics, the ultimate meaning of the text, normative and artistic hermeneutics, and hermeneutic circle are among the subjects around which the writer brings up Schleirmacher’s views and the viewpoints of the Muslim interpreters about them, pointing out their commonalties and differences in each of the above sections.بررسى و نقد همانندىها و تفاوتهاى هرمنوتیک شلایرماخر با دانش تفسیر است. شلایر ماخر متکلم برجسته آلمانى، پایهگذار الهیات اعتدالى و هرمنوتیک جدید است. او به برخى از باورها و مراسم مذهبى نقدهاى محکمى دارد و در زمینههاى خداشناسى، مسیحشناسى و کتاب مقدس نظریات جدیدى دارد. شلایر ماخر هرمنوتیک را از شکل ویژه آن خارج ساخت و از هرمنوتیک عام سخن گفت. او از ویژگىهاى هرمنوتیک خاص چشم پوشید و به نقاط مشترک تمامى هرمنوتیکها توجه کرد. هرمنوتیک مورد نظر ماخر، شرایط و ضوابط هر گفتار و نوشتارى را در خود داشت. بنابراین یک تفاوت اساسى میان هرمنوتیک شلایر ماخر و تفسیر وجود دارد. تفسیر اصطلاحى، هرمنوتیک خاص است و هرمنوتیک وى، عام. در امکان تبدیل دانش تفسیر به دانشى عام نه ویژه قرآن شواهد گوناگونى در جاىجاى منابع تفسیرى و قرآن پژوهى دیده مىشود. دانش تفسیر به هرمنوتیک خاص شباهت دارد. در دانش تفسیر موضوع، آیات قرآن است و در هرمنوتیک ماخر موضوع فهم است و قلمرو آن فهم هر نوشتار و گفتار. در هرمنوتیک شلایر ماخر هدف تجربه کردن اعمال ذهنى مولف است و در دانش تفسیر هدف کشف مراد خدا. شلایر ماخر به دلایلى معتقد است که نیت مؤلف قابل دستیابى نیست. برخى از اشکالات او به هدف تفسیر نیز وارد است. در هرمنوتیک ماخر، معناى نهایى و قطعى متن از احکام اصولى است هر چند نظرگاه او ایراداتى دارد. در دانش تفسیر نیز متن یک معنى دارد اما با لایههاى بسیار، در دانش تفسیر معنى هم واحد است هم متعدد. هرمنوتیک شلایر ماخر دوسویه دارد: هرمنوتیک دستورى و هرمنوتیک فنى و هر یک از این سویهها همانندىها و تفاوتهایى با دانش تفسیر دارد.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Infrastructures of “Tafsir Al-Mizan”زیر ساخت هاى تفسیر المیزان (1)30031322292FAسید موسیحسینیJournal Article20170221This article is the first part of a collection of articles about fundamental views of Allameh Tabataba’i in “Al-Mizan”. The first point reviewed is the idea of “Distinction between Facts and Credibilities”. According to the studies of the writer, this idea has impacted various fields of <em>ma’arif </em>ofRevelation such as: Monotheism, Resurrection, Man, etc. Instances such as: Divine ownership, legal Lordship, purposefulness of Divine Actions, reward and punishment, spiritual perfection and stations of human beings, creation of <em>Iblis</em> and infallibility, are among cases in which the impact of the idea of “Distinction between Facts and Credibilities” on them has been examined. بررسى نقش شناخت بنیادهاى فکرى علامه در تفسیرالمیزان در کشف نقاط قوت و ضعف روش به کار رفته در آن است. از یکى از مبانى فکرى علامه با عنوان »تفکیک حقایق از اعتباریات« سخن گفته و سپس از نقش این مبنا در مباحث مختلف تفسیرى بحث کرده است. مباحث یاد شده عبارتند از: یک - توحید در ابعاد گوناگون مثل مالکیت الهى که منشأ و پیدایش حقایقى در رابطه با ربوبیت الهى، قرب الهى، تسلّط و تصرف الهى، حضور الهى، اطاعت الهى و وعده الهى مىگردد. رابطه خداوند با تشریع و همچنین مصالح و مفاسد در افعال الهى. دو - معادشناسى در بحث پاداش و کیفر. سه - انسانشناسى مثل کمالات انسان، فلسفه آفرینش ابلیس، عصمت.
نویسنده از دومین اندیشه بنیادین علامه در تفسیر با عنوان »دیدگاه زبان شناختى« بحث مىکند. در آغاز ویژگىهاى دیدگاه علامه را در رابطه با زبان مطرح مىکند که عبارتند از: 1- زبان زاییده زندگى اجتماعى است 2- فلسفه نیاز به زبان تکمیل انسان در کارهاست 3- الفاظ در آغاز براى اشیاء وضع شده است 4- وضع الفاظ براساس ظاهر و صورت اشیاء نیست بلکه به لحاظ هدف و غایت آنهاست. 5- استعمال الفاظ براى مصادیق غیر مادى حقیقى است نه مجازى. در ادامه از نمونهها و موارد تأثیر دیدگاه یاد شده در تفسیر سخن مىگوید و از زمینههاى زیر نام مىبرد: 1- افعال الهى مثل تکلّم 2- رحمت الهى 3- اراده الهى 4- ارتباط کلامى موجودات غیر انسانى 5- واقعیتهاى ملکوتى و 6- حقایق اخروى.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Conceptology of Cancellation from the View point of the Qur’anمفهوم شناسی احباط از منظر قرآن31432922293FAهادیرستگار مقدمJournal Article20170221This article deals with the issue of cancellation in theological and Qur’anic discussions. Some of the topics reviewed here are as follows: The historical background of the issue; the Shi’ite theologians’ outlooks about cancellation; transmitted and rational reasons for cancellation; backgrounds for the cancellation of actions from the viewpoint of the Qur’an; analysis of the cancellation theory; the reality of faith and infidelity; and the criteria for evaluating actions. In the end, the writer has concluded that cancellation as a general rule is not the case, rather it holds only in cases of infidelity. مقایسه نظرات متکلمان فرقههاى اسلامى در باب احباط با دیدگاه قرآن است. احباط در لغت به معناى باطل کردن، تباه ساختن و در اصطلاح، باطل شدن اعمال نیک با گناهان بزرگ و محو شدن پاداش اعمال پیشین با نتایج شوم گناهان پسین است. برخى از متکلمان معتزلى بر خلاف امامیه و گروهى از متکلمان اهل سنت، احباط را به صورت قاعدهاى کلى مىپذیرند. نویسنده پس از گزارشى از پیشینه تاریخى احباط به دیدگاه متکلمان شیعه و اهل سنّت اشاره کرده و دلایل موافقان احباط را گزارش کرده است. سپس زمینههاى احباط عمل، پیامدهاى احباط در دیدگاه معتزله، حقیقت ایمان و کفر و ملاک و معیار سنجش اعمال را به تفصیل مورد بحث قرار داده و در پایان از آیات قرآن نتیجه گرفته است که اگر انسان حسنهاى انجام دهد و یا سیئهاى مرتکب شود، نتیجه آن را خواهد دید. و اگر کبیره انجام دهد از ایمان خارج نمىشود. در منطق قرآن احباط مربوط به کسانى است که در برابر احکام الهى ایستادهاند و جحود و سرپیچى دارند، امّا احباط براى مؤمنان هرگز مطرح نیست. بنابراین احباط به آن معنى که معتزله اعتقاد دارند باطل است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723Muslim Women and the Challenges of Timeزن مسلمان و چالش هاى زمان33034922294FAزهرهعلی حمّودسید حیدرعلوی نژادمترجمJournal Article20170221 گزارشى از جایگاه زن در اسلام و چالشهاى فرا روى وى از جمله حجاب و فعالیّتهاى اجتماعى زن است. نویسنده، پس از اشارهاى به ظلمهایى که در طول تاریخ بر زن رفته است به مقام زن و حجاب در نظر ملتهاى پیشین و حقوق زن و حقوق انسان در اروپا اشاره مىکند و با تعریف آزادى، معتقد است حجاب توانایى زن را در ایفاى مسئولیتهاى متنوع زندگى اجتماعى تعطیل نمىکند. بنابراین، بریده شدن از جامعه هرگز مقصود نیست. سپس به بررسى زن در قرآن و در جامعه اسلامى مىپردازد و با استفاده از آیات متعدد قرآن کریم، جایگاه اجتماعى زن در قرآن را تبیین مىکند. در ادامه به اهمیّت حجاب پرداخته و از زوایاى گوناگون آن را کاویده و نتیجه گرفته است که زن مىتواند در تمام فعالیّتهاى دینى، اجتماعى، سیاسى و هنرى در سطوح بالا مشارکت داشته باشد به شرط آنکه: 1- با شرم و حیا از منزل بیرون آید بدون برانگیختن مردان و 2- بدون زیر پاگذاشتن مصالح خانواده. در پایان، نیز به نقش زن در جامعه اشاره کرده است.دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان رضوی
پژوهشکده اسلام تمدنیپژوهش های قرآنی2251-9815829-3020020723The Qur’an and Democracyقرآن و دمکراسى35036322295FAمسعودسعیدیJournal Article20170221The relation between Islam and democracy from the viewpoint of the Qur’an is the subject reviewed in this article. The writer states five reasons from the proponents (verses denying reluctance in religion, importance of rationality and reasoning, finality of prophethood, allegiance, and consultation) and five reasons from the opponents (rightfulness of Islam, battle with the polytheists, killing of the heretics, infidels as unclean to touch-<em>najis</em>-, and inequality of rights in Islam). He also points out weak points of each one and then criticizes the outlook which regards democracy as out-religious. In the end, he deals with the inner challenges of democracy.اشارهاى به سازگارىها و ناسازگارىها اسلام و دمکراسى و ارائه خطوط اصلى براى فهم رابطه اسلام و دمکراسى است. نویسنده نخست به ذکر دلایل موافقان سازگارى اسلام و دمکراسى پرداخته و دلایل آنان را استدلال به آیاتى که بر اختیار و حق انتخابگرى و آزادى عقیده براى انسان دلالت دارد، آیات و روایاتى که حاکى از اهمیت تعقّل و خردورزى است، خاتمیت دین اسلام، بیعت و اجماع و آیات شورا برشمرده و سپس به دلایل مخالفان اشاره کرده از جمله: مسأله حقانیت اسلام، آیات امر به قتال با مشرکان و کافران، حکم قتل مرتد که با حق انتخاب عقیده ناسازگار است، حکم نجاست کفار و نابرابرى حقوق در اسلام به ویژه حقوق زن و مرد و حق عبد و حرّ. در ادامه، نویسنده، تکتک دلایل موافقان و مخالفان را مورد نقد و بررسى قرار داده و معتقد است روشن شدن مرز حاکمیت اللَّه و حاکمیت مردم به گونهاى که با جهانبینى الهى سازگار باشد، به تلاش دقیقتر و متفاوت با آنچه در غرب جریان دارد، نیازمند است.