قهرمانی, علی, حسینی, صدیقه, شیدایی, آرزو. (1396). قاعدهافزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفتوگو در قرآن. پژوهش های قرآنی, 22(83), 90-113. doi: 10.22081/jqr.2017.44414.1307
علی قهرمانی; صدیقه حسینی; آرزو شیدایی. "قاعدهافزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفتوگو در قرآن". پژوهش های قرآنی, 22, 83, 1396, 90-113. doi: 10.22081/jqr.2017.44414.1307
قهرمانی, علی, حسینی, صدیقه, شیدایی, آرزو. (1396). 'قاعدهافزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفتوگو در قرآن', پژوهش های قرآنی, 22(83), pp. 90-113. doi: 10.22081/jqr.2017.44414.1307
قهرمانی, علی, حسینی, صدیقه, شیدایی, آرزو. قاعدهافزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفتوگو در قرآن. پژوهش های قرآنی, 1396; 22(83): 90-113. doi: 10.22081/jqr.2017.44414.1307
قاعدهافزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفتوگو در قرآن
قرآن هرچند که یک کتاب دینی و ایدئولوژیک است، اما تنها کارکرد ارجاعی ندارد. در رساندن محتوا به مخاطبانش از قدرت زبان نهایت بهره را برده و موجب نزدیک شدن آن به زبان شعری و ادبی شده است. حال این سؤال پیش میآید که این زبان ادبی به چه شکل در قرآن آمده است؟ قرآن برای رسیدن به هدفش که تأثیر و جلب نظر مخاطب میباشد، سبک ادبی منحصر بهفردی دارد که تابع نظم شعر نیست، ولی از قواعد زبان شعری و نظام آن برخوردار است. با توجه به آرای صورتگرایان که برای بررسی زبان ادبی به تمایز دو فرایند خودکاری و برجستهسازی زبان معتقدند، زبان قرآن نیز صرفاً به بیان موضوع نمیپردازد، بلکه برای رساندن محتوای معین سعی دارد که در شیوه بیان خود، با بهرهگیری از زبان ادبی، دریافت مدلول را به تأخیر بیندازد که این امر، ذهن خواننده را درگیر نموده و موجب گسترش معنا میشود. این فرایند بهوسیله تکرار، موجب قاعدهافزایی و برجستهسازی در کلام میگردد. در این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی، سعی بر آن است که برجستهسازی فعل «قال» و مشتقات آن از طریق تکرار بررسی شود. این فرایند همگام با متن پویای جامعهای که طالب تفکر و تأمل است، راه را برای دیالوگ، چندصدایی و تفاهم هموار میکند. در واقع بسامد بالای فعل «قال» و مشتقاتش (1717 بار) در ساختار قرآن و برجسته شدن این کلمه در برونه زبان، چنان قدرتی به درونه زبان بخشیده است که قادر به تحلیل ساختار است.
Adding up Rules to the Repetition of the Verb Qāl in line with Transforming it to a Pattern for Dialogue in the Qur’an
نویسندگان [English]
Sadiqa Husayni2؛ Arezoo Sheydaei3؛
چکیده [English]
Although the Qur’an is a religious and ideological book, it does not have just a referential application. It has made the best of language power in conveying contents to its addressees and caused to get close to a poetical and literary language. Now, the question arises as to how this literary language has appeared in the Qur’an. For achieving its objective, i.e., drawing the addressee’s attraction and having an effect on them, the Qur’an has a specific style that is not dependent upon poetry, but it enjoys the rules of poetical language and its order. Given the formalists’ opinions, who believe in distinction between the two processes of automaticity and distinguishing for studying the literary language, the language of the Qur’an does not merely deal with stating the subject; rather, to convey a certain content, it tries to use literary language in its style of expression to postpone the referent (madlūl), which will involve the readers’ mind, causing the expansion of meaning. Through repetition, this process leads to automaticity of speech and making it prominent. With a descriptive-analytical method, this research tries to study the distinguishing of the verb qāl and its derivatives through repetition. Consistent with the dynamic body of a society that seeks contemplation and deliberation, this process prepares the ground for dialogue, multimodality, and understanding. In fact, the high frequency of the verb qāl and its derivatives (1717 times) in the structure of the Qur’an and the distinguishing of this word in the external language has so highly empowered the internal language that enables it to analyze the structure.
مراجع
1. قرآن کریم.
2. ارجی، علیاصغر؛ «نگاهی تازه به قاعدهافزایی در زبان بر پایه پدیده پیامک»، گلبانگ آشنایی- مجموعه مقالات هفتمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادب فارسی، تهران، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی، 1389ش.
3. ایازی، سید محمدعلی؛ «معناشناسی و رابطه آن با دانش تفسیر قرآن کریم»، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، شماره 2، 1383، 45-66.
4. آلوسی، محمودبن عبدالله؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415ق.
5. بازرگان، مهدی؛ سیر تحول قرآن (معرفی، نقد و بررسی کتاب سیر تحول قرآن)، تهران، بینا، 1389ش.