نویسنده در آغاز از ضرورت آگاهى مترجم نسبت به علم زبانشناسى سخن مىگوید سپس از پیشرفتهایى که در این علم در غرب به وجود آمده است یاد کرده و از عدم توجه مترجمان قرآن به آنها شکایت مىکند و در ادامه کاستىهایى را که در ترجمههاى قرآن وجود دارد بدین شرح نام مىبرد: 1 - عدم آشنایى کافى با فرهنگ قرآن، اسلام، مسیحیت، 2 - عدم آشنایى کافى با زبان انگلیسى و عربى و ظرایف این دو زبان، 3 - عدم آشنایى کافى با زبانشناسى و نظریات جدید ترجمه شناسى و کاربرد آن در ترجمه، 4 - در نظر نگرفتن وجوه معنایى متعدد واژهها و آحاد معنایى هر واژه در مقایسه با معادل آن و 5 - انجام بر گردان متن به صورت فردى. سپس از ضرورت طرحى به نام »فرهنگ واژگان قرآن« یاد مىکند که با استفاده از منابع مختلف نخست وجوه معنایى واژه، دوم موارد کاربرد آن، سوّم همایشهاى آن با لغات دیگر و چهارم معادلهاى دقیق آن را بیان کند. در ادامه با ارائه نمونههایى، مواردى را که معادلهاى انگلیسى واژههاى قرآن کامل و دقیق نبوده است نام مىبرد. در پایان روش پژوهش طرح را معرفى مىکند که در آن اطلاعات زیر براى هر واژه ارادئه مىشود: 1 - خود واژه به زبان عربى، 2 - تلفظ واژه، 3 - نوع کلمه، 4 - معادل یا معادلهاى آن همراه با شواهدى از قرآن کریم، 5 - همایش آن با کلمات دیگر و 6 - لغات مترادف و متضاد آن.