گزارش تأثیر قرآن به عنوان یک فرهنگ، بر زبان و ادب پارسى است. زبان تأثیر زیادى بر ادبیات دارد و با دگرگونى زبان و فرهنگ، ادبیات نیز دگرگون مىگردد. جامعه و فرهنگ در ساخت یک متن ادبى تأثیر گذارند به گونهاى که یک متن ادبى بدون شناخت جامعه و فرهنگى که متن در آن شکل گرفته امکانپذیر نیست چنان آشناست که شناخت یک فرهنگ نیز از طریق ادبیات امکانپذیر مىگردد. زبان نیز بر فرهنگ تأثیر ژرفى مىنهد. هنگامى که اسلام بالیدن گرفت و در حوزه زبان فارسى نفوذ کرد، ساختار جامعه و فرهنگ مردم تحول یافت و زبان و ادبیات نیز دگرگون شد. دو عامل تماس و برخورد زبانها و فرهنگها با یکدیگر و محتواى تازه فکر و تغییر زبان، روشن کننده این نکتهاند که ارتباط زبان فارسى با زبان قرآن - زبان عربى - و نیز محتواى تازه فکر و اندیشهاى که قرآن به حوزه زبان فارسى انتقال داد، تماماً در مورد تأثیر قرآن بر ادبیات فارسى و نوع نگرش و تحقیق، نقش دارند. بر خورد زبان عربى با فارسى گستردگى واژگان زبان فارسى را نتیجه داد و فرهنگ و تفکر قرآنى دریچههاى نو بر روى فارسى زبانان گشود. عده بسیارى آموختن زبان عربى را پیشه کردند و میان زبان فارسى و عربى داد و ستدى وسیع صورت گرفت. ماهیت زبان عربى در مقایسه با زبان فارسى قویتر نبود بلکه این فرهنگ قرآنى بود که زبان عربى را حیات بخشید و آن را پیشرو ساخت تا آنجا که در زبان لاتین و فرانسه نیز تأثیر گذار شد. زبان و ادبیات فارسى از قرآن بسیار بهره گرفت به طوریکه برخى از واژهها، معانى جدیدى یافتند. افزون بر این واژگان و اصطلاحات جدیدى از قرآن و تفاسیر به زبان فارسى راه یافت و خط پهلوى به خط عربى تغییر یافت.