قلمرو قرآن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

 نظریات جامعیّت و قلمرو قرآن نسبت به مسائل مادى و معنوى مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. بحث قلمرو قرآن از موضوعاتى است که از دیرباز توجّه عالمان اسلامى را به خود جلب کرده است، به ویژه در دهه‌هاى اخیر به دلیل توجه بیش از پیش مسلمانان به کتاب آسمانى خود و رویارویى آنها با نظریه‌هاى دیگر ادیان و مکاتب، وارد عرصه جدیدى شده است. در این زمینه میان قرآن‌پژوهان مسلمان سه دیدگاه را مى‌توان به روشنى دید: یک. دیدگاه حداکثرى، که جامعیت مطلق را باور دارد و اینکه علوم اولین و آخرین در ظواهر الفاظ به دلالت لفظى به صورت بالفعل موجود است. دو. دیدگاه حداقلى، که بر این باور است که قرآن اساساً در مقام بیان علوم بشرى نبوده و نیست و تنها امور معنوى و آخرتى را بیان کرده است. سه. دیدگاه اعتدالى، که بر این عقیده است که جامعیّت در معنایى خاص پذیرفتنى است و خود سه تفسیر مختلف دارد: جامعیّت در مقوله هدایت و تربیت، جامعیت براى مخاطبان خاص که پیامبر و معصومان)ع( باشند، و جامعیت در باب احکام دین. نوشتار حاضر پس از بررسى دلایل هر یک از دو دیدگاه نخست، هر دو نظریه را رد کرده است و در نهایت دیدگاه سوم را که با روح کلى قرآن هماهنگ است با استناد به آیات قرآن، روایات و عقل اثبات کرده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Domain of the Qur’an

نویسنده [English]

  • Ali Karimpur Qaramaleki
چکیده [English]

The domain of the Qur’an has been one of the issues which have raised various viewpoints among the Muslim scholars, particularly in recent decades that it has been more widely welcomed due to the Muslims increasing attention to their Revealed Book and their encountering with the views of other religions and schools. In this respect, three viewpoints can be clearly seen among the Muslim thinkers:

Maximal viewpoint, which says the Qur’an practically includes all sciences – even the human and natural sciences – in its apparent terminology.
Minimal viewpoint, that believes the Qur’an not only does not undertake to elucidate the human sciences but it also does not fully include the discourses in religious category.
Apart from these two viewpoints, there is also a moderate viewpoint that contains three different interpretations: comprehensiveness in guidance and education; comprehensiveness for the elect audience, i.e., the Prophet and the Infallible Imams (A.S.); and comprehensiveness in religious ordinances.

After analyzing the evidences of the first two viewpoints, the present article criticizes both and eventually selects the third moderate viewpoint, and proves it by Qur’anic, narrative and rational evidences.