دیدگاههاى گوناگون راجع به حکم ارتداد و ارتباط آن با آزادى عقیده از نگاه قرآن مورد نقد و بررسى قرار گرفته است. نویسنده در راستاى بررسى ناسازگارى حدّ ارتداد در اسلام با حق آزادى عقیده، نخست سه تفسیر از »حق بودن آزادى عقیده« مطرح مىکند که عبارتند از: 1. هر عقیدهاى را که انسان برگزید مورد احترام است؛ چه حق و چه باطل، 2. هر عقیدهاى را برگزید کیفر ندارد، نه اینکه مورد احترام است و 3. هر عقیدهاى را برگزید کیفر دنیوى ندارد، نه اینکه مطلقاً نیز ندارد. سپس معناى سوم را پذیرفتنى مىشمارد. در ادامه با تعریف ارتداد، دو نظریه لزوم قتل مرتد و عدم آن را مطرح کرده، بر این باور است که روایات، نظریه نخست را تأیید مىکند، و قرآن نظریه دوم را ؛ که در این میان طرفداران کیفر قتل، آیات را توجیه مىکنند و مخالفان آن، روایات را. در این راستا سه تفسیر براى روایات و دو تفسیر براى آیات مربوطه ارائه شده است که در مقام مقایسه دلایل و توجیهات دو دیدگاه، طرفداران قتل مرتد، هم در استدلال به روایات و هم در توجیه آیات ناموفق مىنمایند. اما مخالفان قتل مرتد در توجیه روایات چندان موفق به نظر نمىرسند. حال آنکه در اصل استدلال به آیات براى اثبات مدعاى خویش موفّق بودهاند. از این رو تفسیر دیگرى از روایات ارائه مىشود و آن اینکه حکم قتل مرتد در روایات، قیدى ارتکازى - که همانا وضوح حقانیّت اسلام است - دارد. براساس این تفسیر، هرگاه وضوح حقانیّت اسلام به جهت شبهه افکنى یا ضعف توان فکرى شخص براى او از میان رفته باشد و مرتد گردد محکوم به قتل نخواهد بود.