رابطه و پیوند دو سویه قرآن و سنت به عنوان دو منبع معرفتشناسى مورد بررسى قرار گرفته است. مقاله با بیان دو روش براى مطالعه پیوند متقابل قرآن و سنت، یکى مطالعه خود قرآن و سنت و دیگر تحقیق در رشتههاى گوناگون علوم اسلامى؛ راه نخست را برگزیده و در آغاز به نقش قرآن در سنت پرداخته و معتقد است که قرآن در دو جهت بر سنت تأثیر مىگذارد یکى اعتبار بخشیدن و دیگر ارزیابى و بازشناسى. سپس به چهار دیدگاه در چگونگى ارزیابى سنت براساس قرآن اشاره مىکند که عبارتند از: 1- سازگارى صددرصد سنّت با قرآن، 2- هماهنگى به معناى مخالفت نداشتن، 3- هماهنگى با اصول کلى قرآن و 4- هماهنگى با روح آیات و تشریعات قرآنى. نویسنده با نقد سه دیدگاه نخست، دیدگاه اخیر را کاملتر مىداند در ادامه از نقش سنت در قرآن سخن گفته و به دو جهت تکیه شده است یکى نقش تبیینى و تفسیرى و دیگر نقش تکمیلى. در رابطه با نقش نخست بر این باور است که نیاز قرآن به تفسیر سنت ناشى از خود قرآن و شیوه بیانى آن است امّا در عین حال تفسیرهاى روایى در عرض قرآن و جداى از آن نیست. در رابطه با نقش دوم نیز گرچه به ظاهر روایات مکمل هستند امّا با توجه به جامعیت قرآن، باید گفت مضامین روایات در قرآن هست امّا براى غیر معصوم مکشوف نمىافتد. در پایان به پیامدهاى پیوند قرآن و سنت اشاره شده و از پنج چیز نام برده است. 1- تشخیص اندازه حجیت روایات که در بحث نسخ قرآن با سنت و در ترجیح روایات متعارض اثر دارد. 2- محوریت قرآن در برابر سنت 3- تخصیص و تقیید قرآن با سنت. 4- تکیه بر قرآن در روش استنباط 5- جدایى ناپذیرى قرآن و سنت.