بخشى از حضور عام و رهیافت المیزان به محافل علمى اهل سنت مورد بررسى و نقد قرار گرفته است.
در حوزه قرآن پژوهى اهل سنت "المیزان" هم مورد تحسین قرار گرفته و هم مورد اشکال. عمده اشکالات بر "المیزان" نیز ریشه در تعصّب یا تساهل دارد.
علىرغم کهنگرایى در فهم متون دینى، پیدایش سلفىگرى و دیدگاه اصطلاحى به جاى عقل کلامى در حوزه تفسیرى اهل سنت و بىاعتبارانگارى سخنان صحابه و تابعین در المیزان و انضمام مباحث فلسفى و کلامى همراه با ژرفاندیشى در این اثر که قطعاً خوشایند ذایقه تفسیرگران عامه نیست؛ مراکز پژوهشى سنیان بدون درنگ به مطالعه این ارمغان علامه، روى آوردند. تحسین و استفاده مفسّران اهل سنت از المیزان قابل توجه است. "دارالتقریب بین المذاهب" مصر درباره آن معتدلانه قضاوت کرده است. از سوى دیگر، "رومى" نویسنده سعودى در کنار تمجید شیعه بودن علامه، مطرح شدن مبانى شیعه را در "المیزان" ضعف عمده و سبب روىگردانى از آن مىشناسد. از سوى اشخاصى چون وهبة الزحیلى، زیاد دغامین نیز نقدهایى بر تفسیر علامه نوشته شده است. در کنار برخى نقدها که مىتواند ریشه در تعصّب مذهبى و پیشباورها داشته باشد، نقدهایى نیز ریشه در سهلانگارى به پیام المیزان و عدم تدبّر در بیان علامه است.