علل شکل دهنده عقیدتى گرایش ظاهرگرایى و ریشههاى آن از زوایاى دینى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مورد بررسى قرار گرفته است. پس از رحلت پیامبر (ص)، تفکرات گوناگونى از میان جامعه اسلامى سر بر آورد. یکى از این جریانهاى فکرى ماندگار، ظاهرگرایى است. مراد از ظاهرگرایى، عقلگریزى در رویارویى با قرآن است.
برخى به تلاوت آیات قرآن بسنده مىکنند و عدهاى دیگر از آنان پرداختى به معناى تحت اللفظى آیات را نیز مجاز دانستهاند. از آنجا که این فرقه در میان اهل سنّت، گستردهتر است نویسنده، در این نوشتار تنها به ظاهرگرایى در میان اهل سنت پرداخته است. پس از گزارش سیر فراز و فرود تاریخى این فرقه به بیان عقیده آنان در مورد روایات پرداخته و مىنویسد: مرجع اصلى براى تفسیر قرآن در نظر آنان ظواهر روایات است. سپس به معرفى فرقههاى ظاهرگرا از جمله جحمیّه، ظاهریه، کرّامیه، اشاعره، ماتریدیّه، ابن تیمیّه و وهابیّت پرداخته و ریشههاى ظاهرگرایى را، ممنوعیت ثبت و نشر احادیث نبوى، ارزشگذارىهاى ناروا و پندارى، سوء استفاده از عنوان "سنت"، افراط عقلگرایان در نگرش عقلى به دین و بیم از تفسیر به رأى دانسته است. در ادامه به پىجویى گرایش اندیشه سلفى در میان مفسّران معاصر اهل سنت روى آورده و با ذکر نمونههایى از تفسیر آیاتى مانند: آیه استواى الهى بر عرش و آیه نظر به پروردگار، رد پاى سلفى گرى در عصر اندیشه و علم را به تصویر کشیده است.