دیدگاههاى گوناگون درباره معیار بازشناسى خوب و بد افعال انسان و یا انسانهاى اخلاقى و غیراخلاقى و همنوایى یا ناهمسازى آنها با آیات قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. رفتار و عملکرد انسانها بر دو گونه خوب و بد تقسیم مىگردد. رهیافت به معیار و ملاک این تقسیمبندى یکى از مهمترین مسائل فلسفه اخلاق به شمار مىرود. در ابتدا، نویسنده، به طرح نظریههایى پرداخته که فاقد ملاک قانونمند درباره مفاهیم اخلاقىاند. این نظریهها عبارتند از؛ شهودگرایى، حسگرایى، احساسگرایى و وظیفهگرایى عمل نگر. تبیین و تعریف مفهوم اخلاق در نگاه حکماى اسلامى و فلاسفه غرب و تفاوتهاى هر دو نگرش پیش درآمد ملاک ارزشگذارى افعال از منظر فلسفه اسلامى و غربى قرار گرفته است. نگارنده براى رهیافت به این ملاکها در فلسفه غرب، طبقهبندى دیدگاههاى اخلاقى غرب را ضرورى مىبیند و این نظریهها را به سه گروه انگیزهگرایان، وظیفه گرایان و نتیجهگرایان تقسیم مىکند و آن گاه به سراغ ملاک ارزشگذارى افعال در هر یک از این سه گروه و نقد آنها مىرود. نظریه اخلاقى اسلام در ملاک ارزشگذارى افعال به باور نویسنده با هیچ یک از نظریههاى اخلاقى غرب همانندى ندارد، زیرا در اسلام همزمان به سه سویه، انگیزه و نیت، ذات عمل و پىآیندهاى آن توجه شده و هر یک به تنهایى ملاک ارزشیابى قلمداد نشده است. نویسنده، ملاک ارزشگذارى افعال از منظر اسلام را به معیارهاى نفسى و فرانفسى تقسیم و مفهوم عمل صالح را واژه کلیدى در شناخت این معیار از نظر اسلام معرفى مىکند، در توضیح مفهوم عمل صالح نویسنده بدین نتیجه دست مىیابد که عمل صالح و عمل عادلانه رابطه این همانى دارد و بدین ترتیب عمل اخلاقى را عمل عادلانه معرفى کرده است. سپس به سویههاى عدل - عدل الهى، عدل اجتماعى، عدل در رهبرى، عدالت در حکمیت و داورى، عدل در شهادت و گواهى، عدالت در روابط اقتصادى و اجتماعى - پرداخته و سرانجام رابطه عدالت و عبودیت خداوند را به تصویر کشیده است و ابعاد ظلم و معیار بودن آن براى افعال غیر اخلاقى را بیان مىکند.