دیدگاههاى حقوقى بشر و قرآن در مورد حقوق انسان به صورت مقایسهاى مورد بررسى قرار گرفته است. در فقه، "حق" تمام احکام اعم از وضعى، تکلیفى، تأسیسى و معنایى را در بر مىگیرد البته گاه حق در برابر حکم نیز به کار مىرود. در اصطلاح حقوقدانان، "حق" تعاریف گوناگونى یافته است، این گوناگونى نشان مىدهد تعریف حق به گونهاى که جامع افراد و مانع اغیار باشد امکانپذیر نیست. افزون بر این، حق از مفاهیم اعتبارى است و نمىتوان تعریفى حقیقى از آن عرضه داشت. هر حق آمیزهاى از امتیاز براى صاحب حق و تکلیف براى طرف مقابل است. سه ویژگى در قواعد حقوقى قرآن مشهود است: کلى بودن، الزامى بودن، برخوردارى از ضمانت اجرا.
شمارى هدف حقوق را تأمین حقوق فردى افراد مىدانند و به اصطلاح مکتب اصالت فرد را باور دارند و عدهاى اجتماع و جامعه انسانى را هدف حقوق مىخوانند و از مکتب اصالت اجتماع طرفدارى مىکنند. مکتب اصالت فرد بر دو پیش فرض حقوق فطرى و عدالت معاوضى استوار است و مکتب اصالت اجتماع بر دو پیش فرض انکار حقوق فطرى و پذیرش عدالت توزیعى و رد عدالت معاوضى استوار است.
در نگاه قرآن هدف حقوق تلفیقى از دو مکتب اصالت فرد و اجتماع است؛ چه اینکه در نگاه وحى هم شخصیّت انسان موضوعیت دارد و هم جامعهاش، هم جسمش و هم روحش. در آیات قرآن حقوق طبیعى پذیرفته شده است و حق حیات، مالکیت از نمونههاى بارز حقوق طبیعى است. در آیات وحى حقوق طبیعى تنها به جسم انسانى تعلق نمىگیرد بلکه روح او نیز از حقوقى برخوردار است. دوّمین مبناى حقوقى قرآن عدالت است اما این عدالت نه عدالت معاوضى صرف است و نه عدالت توزیعى صرف. سومین مبناى حقوقى قرآن مصالح است. مصالح یا فردى است یا دولتى و یا حکومتى. مصالح فردى یا به شخصیت انسانى وابسته است و یا به مصالح او در خانواده یابه مصالح مالى فرد.