روایت در تفسیر تبیان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

کارشناس ارشد مدیریت

چکیده

در رابطه با نقش روایات در تفسیر آیات جای هیچ‌گونه تردیدی نیست. جعل و دستکاری و ضعف در برخی از روایات هم از موضوعات شناخته‌ شده‌ای است که همه دانشمندان و کارشناسان علوم اسلامی بر آن اذعان دارند. علم الحدیث را بر آن پایه نهادند تا روایات و اخبار را جرح و تعدیل نموده و درست و نادرست را با آن بسنجند. فقه که با عبادات عملی و زندگی دینی مردم سر و کار داشت آن را کاربردی کرد و بخوبی هم پرورید، تا جایی که نام علم‌الحدیث به اصول فقه شهرت یافت؛ اما حوزه تفسیر که پایه‌ریزی و ساماندهی اعتقادات اسلامی را عهده‌دار بود، نگاه حاشیه‌ای بر آن افکند.
تفسیر تبیان که پایه‌گذار تفسیر جامع و از امهات آن در میان شیعه است، به قلم انسانی که قلّه‌های فقاهت را درنوردیده و با سرمایه‌ای سرشار از علوم پیش‌نیاز قرآن، بر ساحت تفسیر نشسته است، تدوین و نگارش یافته است؛ از این رو از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای در بین تفاسیر شیعه برخوردار می‌باشد.
بیشتر روایات تفسیری، از تفسیر تبیان به دیگر تفاسیری که پس از آن نگارش یافته‌اند، منتقل شده است. مروری بر شیوه‌های روایت‌پردازی شیخ طوسی در تفسیر تبیان، شاید سرآغازی بر پژوهش‌های عمیقی در این وادی گردیده و پالایش روایات تفسیری را تسریع نماید. این جستار حاوی چنین رویکردی است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Traditions in Tafsīr of Tibyān

نویسنده [English]

  • Ḥasan Rahbarī
چکیده [English]

There is no doubt concerning the role of traditions in the interpretation of the Qur'anic verses. Furthermore, forgery, fabrication, and weakness in certain traditions are among the known issues that all scholars and experts of Islamic sciences acknowledge. Sciences of tradition (‘ulūm al-ḥadīth) were founded on a basis to authenticate the narrators of traditions and verify their genuineness. Jurisprudence, which deals with people's practical acts of devotion and religious life, made it applicatory and sufficiently developed it to the extent that the appellation ‘ulūm al-ḥadīth became renowned as uṣūl al-fiqh (principles of jurisprudence); however, interpretation of the Qur'an which undertakes the laying of the foundations for and organizing the Islamic ideology, took a marginal position toward it.
Tafsīr of Tibyān, as the cornerstone of comprehensive interpretation and one of the significant sources of its kind in Shī'ism, is composed by a man who had achieved the pinnacles of jurisprudence and approached the realm of interpretation with an overwhelming prerequisite knowledge of the Qur'an; thus, enjoying a momentous status and special significance among the Shī‘a interpretations.
Most of the exegetical traditions have been transferred from Tafsīr of Tibyān to other interpretations that have been written afterwards. A review of Shaykh Ṭūsī's method of relating traditions in Tafsīr of Tibyān would perhaps encourage some deep research in this respect and expedite the purification of exegetical traditions. The present research includes such an approach.