در این پژوهش تأثیر تفاسیر مختلف از نفس، روان یا ذهن بر رویکرد و جهتگیری اخلاقی، از دیدگاه سه مکتب و سه نفر به اختصار بررسی شده است که عبارتند از روانکاوی فروید، رفتارگرایی واتسون و انسانگرایی انسان خودشکوفای مزلو. نهاد، من و فرامن در دیدگاه فروید و نقش من در میانجیگری بین نهاد و فرامن و دیدگاه اخلاقی؛ نقش محرک و پاسخ در شکلگیری شخصیت و رفتار اخلاقی در رفتارگرایی، که جایی برای انتخاب و عمل اخلاقی، خارج از محرکهای محیطی باقی نمیگذارد، و نظریه آلپورت که ابعاد هشتگانة من را بررسی کرده؛ و نظریة خودشکوفایی مزلو و همجوشی حقایق و ارزشها. اما قرآن کتابی است که آفرینندة انسان آن را نازل کرده است؛ کسی که روان انسان، تواناییها و راه رشد و ضعفهای او را میشناسد. بنابراین او روانشناسترین روانشناسان است که دانش او بر تجربه و احتمال متکی نیست. او خصوصیات نفس انسان را بیان کرده و راهنمایی و تربیت او را بر عهده گرفته است. برای این مهم، رسولانی فرستاده است که از جانب خدا، کتاب و برنامه تربیت دارند: تعلیم حکمت، رشد و کمال، در محور ارزشهای الهی.