بازپژوهی معنای واژه «مهجوراً» در آیه 30 سوره فرقان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

2 دانشجوی دکتری دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

چکیده

مهجوریت قرآن کریم در قوم پیامبر اکرم موضوع آیه 30 سوره فرقان و از شکایات آن حضرت از ایشان در روز قیامت و در پیشگاه خدای سبحان است. امروزه بیشتر مفسران، واژه «مهجوراً» را به‌معنای «متروک» و معانی مترادف آن دانسته‌اند، ولی در گذشته معنای «سخن ناپسند»، «هذیان» و مانند آن نیز ترجمه شده است. در معنایی نزدیک به معنای اخیر، «مورد ناسزا و یا تمسخر واقع‏شدن» را نیز مطرح کرده‌اند. مؤلفان تفسیر فارسی مشهور به «ترجمه تفسیر طبری» امّا، این واژه را به‌معنای شاذ «بریده» دانسته‌اند که با توجه به تقدّم تألیف آن نسبت به تفاسیر متأخر، و نیز با توجه به وجود تعارضات آشکار در ابعاد مختلف دو معنای نخست، این معنا نیز درخور تحقیق است. پژوهش‌های موجود درباره آیه مورد بحث، با قبول معنای «متروک» و بدیهی دانستن آن، بدون اشاره به سایر معانی، به حواشی و ابعاد ترک قرآن پرداخته‌اند و تاکنون پژوهشی در واکاوی معنای واژه «مهجوراً» و ردّ و قبول معانی مطرح‌شده صورت نگرفته است. تحقیق حاضر، آرای لغویان و مفسران درباره معنای واژه «مهجوراً» در آیه مورد بحث را  با روشی توصیفی- تحلیلی، نقل و تحلیل نموده و ضمن رویکردی انتقادی به آن آراء، با استعانت از قرینه متصل سیاق و قرینه منفصل روایات، معنای «بریده» را در مفهوم «قرآن جداشده از اهل‌بیت» تبیین نموده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Re-examining the Meaning of the Word Mahjūran (Abandoned) in Verse 30 of Sūrat al-Furqān

نویسندگان [English]

  • Rahman Oshriya 1
  • Sayyid Muhammad Husaynipour 2
1 Associate Professor, University of Sciences and Knowledge of the Holy Qur’an
2 Ph.D. Student, University of Sciences and Knowledge of the Holy Qur’an
چکیده [English]

Abandonment of the Holy Qur’an in the people of the Holy Prophet is the subject of verse 30 of Sūrat al-Furqān and one of his complaints against them on the Day of Judgment and in the presence of God Almighty. Today, most commentators have considered the word mahjūran to mean “abandoned” and its synonymous meanings, but in the past, it has been rendered as meaning “indecent speech”, “delusion” and the like. In a sense close to the latter, it has also been referred to as “being insulted or ridiculed.” The authors of the Persian commentary known as “Tarjuma-yi tafsīr-i Ṭabarī”, however, have considered this word to have the broad meaning of “separated; cut off” (burīda), which due to the precedence of its authorship over the later commentaries, and also due to obvious conflicts in different dimensions of the first two meanings, this meaning is also worth researching. The existing researches on the verse in question, by accepting the meaning of “abandoned” and considering it as obvious, have dealt with the margins and dimensions of deserting the Qur’an without referring to other meanings, and so far no research has been done to analyze the meaning of the word mahjūran. The present study has analyzed the opinions of lexicographers and commentators on the meaning of the word mahjūran in the verse in question in a descriptive-analytical manner and while taking a critical approach to those opinions, using the connected context and separate analogy of narrations, the meaning of “separated” has been explained in the concept of “the Qur’an separated from the Ahl al-Bayt (A.S.)”.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ridicule
  • cut of
  • abandoned
  • mahjūr
  • delusion
  • the Qur’an
  1. قرآن کریم.
  2. آذرنوش، آذرتاش (1389)، فرهنگ معاصر عربی-فارسی، تهران: نشر نی.
  3. آلوسی، محمود‌بن عبداللّه (1415ق)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت: دارالکتب العلمیة.
  4. ابن أبی‏الحدید، ابوحامد عبدالحمید (1363)، شرح نهج البلاغة، قم: مکتبة آیة‏اللّه العظمی المرعشی النجفی.
  5. ابن أبی‏حاتم، عبدالرحمن‌بن محمد (1419ق)، تفسیر القرآن العظیم، ریاض: مکتبة نزار مصطفی الباز.
  6. ابن‌أثیر، علی‌بن محمد (1377ق)، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  7. ابن‌‏تیمیة، احمد‌بن عبدالحلیم (۱۴۰۶ق)، منهاج السنة النّبویه فی نقض کلام الشّیعة و القدریة، ریاض: جامعة محمد‌بن سعود الإسلامیة.
  8. ابن‌حنبل، احمد‌بن محمد (1421ق)، المسند، بیروت: مؤسسة الرسالة.
  9. ابن‌سعد، محمد‌بن سعد (1410ق)، الطبقات الکبری، بیروت: دار الکتب العلمیة.
  10. ابن‌عاشور، محمدبن طاهر (1420ق)، التحریر و التنویر، بیروت: مؤسسة التاریخ العربی.
  11. ابن‌عطیه، عبدالحق‌بن غالب (1422ق)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت: دار الکتب العلمیة.
  12. ابن‌فارس، احمد (1404ق)، معجم مقاییس اللغة، قم: مکتب الأعلام الإسلامی.
  13. ابن‌ماجه، محمد‌بن یزید (1416ق)، السنن، بیروت: دار الجیل.
  14. ابن‌منظور، محمد‌بن مکرم (1405ق)، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزة.
  15. احمد مختار، عمر؛ مکرم، عبدالعال سالم (1412ق)، معجم قراءات القرآنیة، تهران: اسوه.
  16. البانی، محمد‌بن حاج‏نوح (1408ق)، صحیح الجامع الصغیر و زیادته (الفتح الکبیر)، دمشق: المکتب الاسلامی.
  17. امین، نصرت‏بیگم (بی‏تا)، تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن، بی‌جا: بی‏نا.
  18. بحرانی، سید هاشم (1415ق)، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: مؤسسة البعثة.
  19. بخاری، محمد‌بن اسماعیل (1401ق)، الصحیح، عمّان: دار الفکر للطّباعة والنّشر والتّوزیع.
  20. بلخى، مقاتل‌بن سلیمان (1423ق)‏، تفسیر مقاتل‌بن سلیمان‏، بیروت: دارإحیاء التراث العربی.
  21. بلعمی، محمد‌بن محمد (1353)، تاریخ بلعمی، تهران: تابش.
  22. بیهقی، احمد‌بن الحسین (1424ق)، السّنن الکبرى، بیروت: دارالکتب العلمیة.
  23. پایگاه اطلاع رسانی حوزه (1385)، مهجوریت قرآن، قم: نسیم وحی، شماره 4.
  24. ترمذی، محمد‌بن عیسی (1996)، الجامع الصّحیح (سنن التّرمذی)، بیروت: داراحیاء التّراث العربی.
  25. ثعلبی، احمد‌بن محمد (1422ق)، الکشف و البیان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  26. جمعی از نویسندگان (1356)، ترجمه تفسیر طبری، تهران: توس.
  27. جوهری، اسماعیل‌بن حماد (1407ق)، الصحاح، بیروت: دار العلم الملایین.
  28. حاکم نیشابوری، محمد‌بن عبداللّه (۱۴۱۱ق)، المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دار الکتب العلمیة.
  29. حرّ عاملی، محمد‌بن حسن (1412ق)، وسائل الشّیعة إلی تحصیل مسائل الشّریعة، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  30. حقّی بروسوی، اسماعیل‌بن مصطفی (1405هـ)، روح البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار الفکر.
  31. حویزی، عبدعلی‌بن جمعة (1415ق)، تفسیر نور الثقلین، قم: اسماعیلیان.
  32. راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد (1416ق)، مفردات الفاظ القرآن، دمشق: الدار الشامیة، بیروت: دارالقلم.
  33. زبیدی، محمد‌بن محمد (1394ق)، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت: دار الهدایة.
  34. زمخشری، محمود‌بن عمر (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، بیروت: دار الکتب العربی.
  35. سیوطی، عبدالرحمن‌بن أبی‏بکر (1404ق)، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم: کتابخانه مرعشی نجفی.
  36. طباطبایی، سیّد محمّدحسین (1363)، ترجمه تفسیر المیزان، سیّد محمّدباقر موسوی، تهران: محمدی.
  37. طباطبایی، سیّد محمّدحسین (1390ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  38. طبرانی، سلیمان‌بن أحمد (1415ق)، المعجم الکبیر، قاهره: مکتبة ابن تیمیة.
  39. طبرسی، فضل‌بن حسن (1372)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران: ناصرخسرو.
  40. طبرسی، فضل‌بن حسن (1421ق)، جوامع الجامع، قم: مؤسسة النشر الإسلامی.
  41. طبری، محمد‌بن أبی‏القاسم (1383ق)، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، نجف: المطبعة الحیدریة.
  42. طبری، محمدبن جریر (1408ق)، تاریخ الطّبری، بیروت: دار الکتب العلمیة.
  43. طبری، محمدبن جریر (1412ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دارالمعرفة.
  44. طوسی، محمد‌بن حسن (بی‏تا)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  45. عاطف الزّین، سمیح (1405ق)، الإعراب فی القرآن الکریم، بیروت: دار الکتاب اللّبنانی.
  46. غفاری، مهدی (1380)، «مهجوریت قرآن»، بیّنات، شماره 30، ص 86-95.
  47. فخر رازی، محمد‌بن عمر (1420ق)، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  48. فراهیدی، خلیل‌بن احمد (1409ق)، کتاب العین، قم: دارالهجرة.
  49. فیض کاشانی، مولی محسن (1402ق)، تفسیر الصافی، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  50. قمی، علی‌بن ابراهیم (1363)، تفسیر القمی، قم: دار الکتاب.
  51. کاشانی، ملا فتح اللّه (1313)، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران: اسلامیه.
  52. کلینی، محمد‌بن یعقوب (1401ق)، الکافی، بیروت: دار التعارف.
  53. مجلسی، محمدباقر (1412ق)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
  54. مغنیه، محمدجواد (1980)، علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید، بیروت: دار العلم الملایین.
  55. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران (1362)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
  56. مؤمنی، علی‏اکبر (1384)، رابطه مهجوریت قرآن و مهجوریت اهل بیت (ع)، قم: فرهنگ کوثر.
  57. میبدی، احمد‌بن محمد (1361)، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران: امیرکبیر.