نویسنده پس از طرح پندار زوال و افول دین در جوامع بشرى و خطاى این دیدگاه به ظهور و بروز مجدّد دین در چالش با قدرتهاى مادى حاکم بر کره زمین پرداخته آن را فرصت مناسب براى بازشناسى رهآورد بنیادى ادیان و پیوند بخشهاى هم آهنگ ادیان با یکدیگر مىداند. آن گاه از چگونگى تعامل ادیان درگذشته سخن گفته آن را تعامل عالمان دینى و پیروان ادیان تعریف مىکند. در ادامه از عواملى که باعث پیدایش باورهاى خشن و ستیزهجویانه در میان پیروان ادیان گردیده است بحث مىکند و از سه عامل نام مىبرد 1- اعتقاد به حقانیت مطلق یک دین و بطلان سایر ادیان 2- باور به ضرورت تبلیغ و ترویج دین 3- بهرهگیرى از دین در جهت اهداف سیاسى و مادى. در پایان معتقد است که این عوامل به خودى خود منفى نیستند بلکه با توجه به کارکرد آنان مثبت و ضرورى نیز به شمار مىآیند و در آخر نیز به راهکارهاى قرآن در تعامل ادیان اشاره دارد.