خانواده برطرف کننده نیاز اجتماعى و تکاملى و بستر بهبود وضعیت بشر است و در نظر قرآن اساس آن بر دوستى و محبت و حقوق برابر شوهر و همسر بنا شده است. نگارنده بر آن است که چون انسان موجود اجتماعى است و فرآیند تکامل آن نیز در گرو خانواده مىباشد، نیاز به تشکیل خانواده دارد، چنان که نوزاد انسان بیش از هر موجود دیگر نه تنها از رهگذر تأمین نیازهاى جسمى که در بعد روحى و روانى و شخصیتى وابسته به پدر و مادر و حمایت آن دو مىباشد. نویسنده، هدف خانواده در اسلام را تأمین سلامت روانى سه دسته مىشمارد؛ زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان. الگوپذیرى فرزندان از پدر و مادر، تکیه خانواده بر مودت و دوستى و آرامشیابى هر یک از زن و شوهر در کانون خانواده و رسالت خانواده در تأمین و تعدیل کششها و تمایلات متفاوت یکدیگر و همچنین لزوم احترام گذارى فرزندان به والدین از سایر موضوعات مطرح در این نوشتار است. در بخش پایانى، نویسنده به پىکاوى عوامل ستم بر زنان پرداخته آن را برآیند سه عامل باورهاى رایج جوامع، قصور خود زنان در اثبات حقوق خویش و بدفهمى و در آمیختن دو بعد وجودى انسان یکى، بعد جنسى زن و مرد و دیگرى بعد معنوى و الهى معرفى کرده است و راه رفع ستم از زنان را در گرو باور به تساوى زن و مرد در انسانیت، و در فرصتهاى رشد و تکامل در پاداش و اجر مىداند.