اشارتى به گذشته و نظارهاى به آینده فقه شیعه و ارتباط آن با قرآن دارد. نویسنده نخست از پیوند فقه و قرآن در عصر حضور ائمه سخن مىگوید پس از جدایى آن دو در یک دوره، پیوند دوباره آنها و پس از پیدایش فقه استدلالى در مدت چند قرن بحث مىکند. در ادامه از سلطه مجدد حدیث گرایى که با پیدایش جریان اخباریگرى پدید آمد سخن گفته، رهآورد آن را جدایى دوباره فقه از قرآن و محوریّت یافتن حدیث مىداند . سقوط جریان اخباریگرى و ظهور مجدد فقه استدلالى و افقهایى که باید در جهت نزدیکى هرچه بیشتر فقه و قرآن پیموده شود، محور دیگر مقاله است. نویسنده در این راستا راهکارهاى زیر را مطرح مىکند:
1- تأسیس بنیاد جدید براى فقه در پرتو اصول پایه قرآنى 2- فراتر رفتن از آیات الأحکام در نگاه فقهى به قرآن. 3- اصلاح نظام آموزش فقهى حوزه 4- تهیه و تدوین موسوعه فقهى قرآنى و 5- گفت و شنود فقهى مذاهب اسلامى.