نویسنده، پس از تبیین کار کرد عام قرآن براى همه مردم، فهم درست پیام قرآن را وابسته به دو نکته مىداند: زبان قرآن و فرهنگ آن. راه دستیابى به زبان قرآن، ترجمه و تفسیر آن است. ترجمه از دیر باز کوشش داشته است متن قرآن را تمام و کمال، در معرض فهم عموم قرار دهد. از یک سو قدسى بودن متن وحى و از دیگر سو ویژگى منحصر به فرد ساختار وحى در قالب زبان عربى، انتقال آن را به زبان دیگر دشوار مىسازد. نویسنده معتقد است، رعایت اصولى براى ترجمه یا تفسیرِ همه کس فهم لازم است که عبارتند از: 1- روشن ساختن پیام اصلى هر آیه و هر سوره. 2- پایبندى به اندازه آیات و بلندى و کوتاهى سورهها. 3- استفاده از واژههاى هر آیه در جهت ارائه رابطه منطقى و مفهومى میان آیات. 4- پایبند نبودن در برابر سیاق کلام و 5- حفظ بار روانشناختى، عاطفى، جنبه ادبى و زیبایى شناختى آیات. و بر همین اساس سورههاى حمد، زلزال، قدر، توحید و لقمان را ترجمه کرده است.