قرآن کریم جهت نیل به اهداف عالی خود، به زبان عامه مردم جهان، یعنی زبان تصویری، سخن گفته است؛ زیرا زبان و اسلوب تصویرآفرینی مفاهیم را ملموس و حاضر در ذهن و تخیل ساخته و در نهایت موجب اثربخشی و انگیزش بیشتر در مخاطب میگردد. در این راستا از ظرفیتهای زبان عربی که زبانی تصویری است، بهره برده شده است. تمام ظرفیتهای این زبان بهصورت روش یا ابزاری مستقل و درعینحال مرتبط با سایر روشها بهکار گرفته میشود. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی و مطالعه کارکرد چهار ساختار از ساختارهای صرفی افعال (ساختار زمانی، لازم و متعدّی، معلوم و مجهول و مجرد و مزید) در تصویرآفرینی نمونههایی از آیات قرآن، به بررسی شش ترجمه از ترجمههای امروزین در راستای تصویرسازی پرداخته است. در سایه این مطالعه و بررسی، به نقش شایسته ساختارهای صرفی افعال بهطور مستقل در تصویرآفرینی آیات مذکور اهتمام ورزیده میشود، بهویژه در عرصه ترجمه و برگردان این افعال به زبان مقصد تا تصویر آیه، هرچه نزدیکتر به تصویر مدنظر قرآن در ذهن مخاطب زبان مقصد مشاهده شده، مایه درک و اثرپذیری بیشتر او از مفهوم شود. نتایج بهدستآمده و نمونه آیات گویای آن است که هر یک از ساختارهای صرفی افعال در حاضرسازی حادثه آینده در زمان حال، گسترش زوایای پنهان صحنهها و تمرکز بر بعدی از ابعاد صحنهها اثری انکارناپذیر دارد. در غالب ترجمهها این اثرها و عمقبخشی معنا یا نادیده گرفته شده، یا کمتر مورد توجه واقع شده است. این امر میتواند به سبب غفلت یا سهلانگاری در توجه به کارکرد ساختار صرفی افعال در زبان تصویری قرآن و عدم دغدغه انتقال همان تصویر به زبان مقصد باشد.