یکی از جریان های تفسیری معاصر اهل سنّت که می توان ریشه های آن را در قرون اولیه و میانی بازکاوی نمود، جریان قرآنیون یا اهل قرآن است که متأثر از دیدگاه های دروندینی و بروندینی، با قرآنبسندگی و انکار نقش سنّت در شناخت دین، رو به گسترش نهاده است. از آنجا که مبانی این جریان مانند جامعیت تفصیلی حقایق قرآن، نفی وجود ابهام در احکام و آموزههای دینی در سایه امکان و جواز تدبر و تعقل در قرآن و انکار نقش سنّت در شناخت دین به دلایلی مانند وحیانی نبودن، شرکآمیز بودن، ظنّی بودن، مخدوش بودن، تاریخی و زمانمند بودن، تفرقهانگیز بودن و قابل احراز نبودن نسبت سنّت به پیامبر (ص)، میتواند به گسترش نگاه منفی به سنّت و رأیگروی و تأویلگروی در برداشت از مفاهیم و مدالیل آیات قرآن منجر گردد، در این نوشتار تلاش شده است تا با روش کتابخانهای و رویکردی تحلیلی ـ انتقادی، نخست بسترهای پیدایش این اندیشه روشن گردد و سپس به آسیبهای مبنایی و روشی قرآنیون در فهم و تفسیر قرآن پرداخته شود.