منزلت و کاربرد عقل در چهار تفسیر سده اخیر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

چکیده

رویارویى چهار مفسّر قرن اخیر با مقوله عقل و کاربرد آن در تفسیر قرآن مورد بررسى قرار گرفته است. در تفاسیر المیزان، المنار، الفرقان و فى ظلال القرآن کارایى عقل در تفسیر وحى با تفاوتهایى پذیرفته شده است. المیزان عقل سلیم و رها از هوا و هوس را اجازه تفسیرگرى مى‌دهد، المنار عقل علمى و تجربى را میدان داده است. فى ظلال القرآن عقل را شاگرد وحى معرفى مى‌کند و الفرقان عقل را با گونه‌هاى مختلف آن مؤثر مى‌شناسد اگر خود را همسان یا برتر از وحى نداند.
 نویسنده، تکیه بر عقل و علم را از بارزترین مشخصه‌هاى مفسّران قرآن در قرن چهاردهم دانسته و به طور مشخص جایگاه عقل را در چهار تفسیر "المیزان، المنار، الفرقان و فى ظلال القرآن" مورد توجه قرار مى‌دهد. علامه طباطبایى با اینکه براى خردورزى، ارزش قرآنى قایل است و آن را در خدمت فهم قرآن مى‌داند به تعبّد نیز پاى‌بند است. رشید رضا و عبده با اینکه تقلید را نکوهیده و تعقل را مورد سفارش قرآن مى‌شناسند، اما در مواردى توقف کرده‌اند که از آلایش سلفى‌گرى آنها منشأ مى‌گیرد. علم‌زدگى و تجربه‌گرایى آنها به جاى عقل‌گرایى فلسفى نیز بازتاب همین گرایش است. مؤلف "الفرقان" خرد و خردورزى را به ایمانى، علمى و مجرد، تقسیم مى‌کند و هر سه نوع را در فهم بیان الهى مؤثر مى‌داند، البته عقل ملزم است از وحى روشنایى بگیرد و خود را همسنگ یا برتر از آن نشمارد. سید قطب ضمن انتقاد از عقل‌گرایى "المنار"، محدودیت بیشترى براى عقل در کار تفسیر قایل مى‌شود و تحلیل علمى رخدادهاى اعجازآمیز را ناروا مى‌شمرد. وى عقل را شاگرد وحى مى‌داند که باید فرابگیرد و بیندیشد نه اینکه بر آن حکم براند، و توصیه دارد که در مقام تفسیر نباید پیش‌فرض‌هاى علمى و عقلى را بر قرآن تحمیل کرد یا خرد را به درک امورى که مورد نیاز انسان نیست وادار نمود. عقل به کمک وحى مى‌تواند افق‌هاى ناشناخته را کشف کند و به فهم مطالب مربوط به زندگى بپردازد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

status and application of intellect in four recent exegesis

نویسنده [English]

  • AliReza Aghili
چکیده [English]

this article intends to test the degree of validity and the impact of intellect on comprehension of divine words and understanding and interpreting religious texts, and also to evaluate the way present century interpreters encounter with the intellect an d its application in interpretation of the quran. the author has ellaborated his attitude by reviewing four exegesis: al-mizan, al-manar, al-furqan, and fi zilalil-quran.
taking a glance at al-mizan, it could be found that in allamah’s view, the value of intellect and thought not only has a philosophical and demonastrative basis but is also rooted in quranci knowledge. however, allamah tries not to mingle philosophical to pics and terminology with the exegesis of the quran.
the authors of al-manar have, due to their social and political reformist positions and enmity with culture, had intellectualistic and scientistic inclinations.
the author of tafsir al-furqan believes that the intellect, in order to have a proper cognition, has to be sustained and enlighted by revelation, and revelation, in turn, requires intellect in order to settle in man’s mind and soul. in the meantime, the writer of tafsir fi zilal, through a critical view on intelectualism, finds his mission as setting more restraints upon the role of intellect in interpretaion of divine revelation.